امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم

از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریم

نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم

 

آوار  پریشانی ست ،  رو  ســوی چه بگریزیم؟

هنگامه ی حیرانی‌ ست، خود را به که بسپاریم؟

 

تشویش هزار ” آیا”، وسواس هزار “اما”

کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیماریم

 

دوران شکوه بـــاغ از خاطرمان رفتــه‌ ست

امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم

 

دردا کــه هدر دادیم آن ذات گرامی را

تیغیم و نمی‌ بریم، ابریم و نمی‌ باریم

 

ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب

گفتند کــه بیدارید؟ گفتیم کـه بیداریم

 

من راه تــو را بسته، تـــو راه مرا بسته

امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم

حیسن منزوی

یادش گرامی (شانزدهم اردیبهشت مرگ روز شاعر)

 


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

2 پاسخ به “امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم”

  1. ستاره نیم‌رخ
    ستاره

    چه شعر جالبی بود
    حسین منزوی…
    تا حالا اسم این شاعر رو نشنیده بودم
    ممنون بابت معرفی

    1. علی نیم‌رخ

      خواهش می‎کنم
      توی لینک زیر می تونید یه چندتایی از اشعار ایشون رو بخونید
      اشعار حسین منزوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *