آواز بلبل و پرواز کبک ها

حوالی ظهر بود، افتاب وسط آسمان جولان می داد. صدای بلبلی از آن طرف دره پیچیده بود و تا این طرف دره می امد. سکوت بود و کوه.

صدای شُر شُر آب وسط دره پیچیده بود. نَمه بادی می آمد. دلنواز و دلچسب. بوی بهار را با خود می آورد. زوزه می کشید میان زلف های درختان و شانه می زد زلف گیاهان سبز بهار را.

کِما اما، تازه سبز شده بود، جوان شده بود. باد بهار زنده می کند آدم و گیاه را. آرام و رام و گاهی وحشی می شود بهار. میان دره پیش میرویم. باد هم با ما هم پاست. تاب می خورد میان دره و راه می گشاید. راهنما است.

گیاه کِما
گیاه کِما

ابر ها می آیند و می روند. سفید و خاکستری. بدون ستون بر زمین استواراند. جابجا می شوند و سایه می اندازند روی زمین. افتاب گرمای دلنوازی دارد. گاهی ابری پیش میرود و خورشید را به آغوش می کشد. سایه می شود. تاریک می شود.

اولش قطره قطره می آید. بلبل آوازش را تند می کند. صدای بلبل کم کم گم می شود میان بارش باران. نور جایش را به تاریکی  می دهد. باران شروع به باریدن می کند. کَبک ها سرشان را فرو کرده اند در پرهاشان. زیر بوته های گَون پناه گرفته اند. آسمان غرش می کند. می بارد تا زمین جان تازه بگیرد. آب جاری می شود. سیلاب به راه می افتد.

باران به تگرگ تبدیل می شود. گام ها تند تر می شود. آسمان  دوباره غرش می کند. بووم. رعد و برق راهش را از میان آسمان باز می کند و پهنه آسمان نورانی می شود. جوی ها در لحظه ای چنان پر آب می شوند که چون رودخانه ای خروشان وسط دره را بُرش می دهند و پیش می رود. بالا و پایین. سنگ را به سنگ می ساید و می رود.

صدای رعد در کوه می پیچد. از این دره به آن دره می رود. لِی لِی می کند میان دره ها.این دره را به اغوش می گیرد و دیگری را بوسه میزند. از این ور به آن ور. به یک باره باران تمام می شود. ابرهای سیاه سر کشیده اند به دره دیگری. آفتاب دوباره تنمان را می نوازد. رنگین کمان است. از انسوی دره به این سوی دره. کمان کشیده است رو به آسمان. تیرش رها شده. خالی است کمان آن.

دره ها با نوای کبک ها
دره ای با نوای کبک ها

بهار دوباره می آید برای بقای کوهستان.

دوباره آواز بلبل است و جوی پر آب میان دره و پرواز کبک ها. و ما که پیش می رویم به میان دره.

پی نوشت : کِما نام گیاهی است که در فصل بهار در کوه های زاگرس میروید و توسط دامداران در اواخر فصل بهار چیده می شود تا در زمستان به عنوان کاه سبز استفاده شود.

صدای باد و باران کوهستان را بسیار خوب می توان شنید از اینجا


منتشر شده

در

,

توسط

برچسب‌ها:

دیدگاه‌ها

6 پاسخ به “آواز بلبل و پرواز کبک ها”

  1. خلیل نیم‌رخ
    خلیل

    سلام
    کوتاه و جذاب بود
    سه جا خیلی خوب بود.
    ۱. ابر های بی ستون
    ۲.این دره را به اغوش می گیرد و دیگری را بوسه میزند.
    ۳.بهار دوباره می آید برای بقای کوهستان.
    از آرایه های ادبی هم خوب استفاده کردی.

    1. علی نیم‌رخ

      سلام خلیل جان این جمله “ابرهای بی ستون” رو از قران گرفتم سوره رعد آیه 2
      در اونجا هست که
      الله ، همان خداوندی است که آسمانها را بی هیچ ستونی که آن را ببینید، برافراشت سپس به عرش پرداخت و آفتاب و ماه را که هر یک تا زمانی معین در سیرند رام کرد کارها را می گرداند و آیات را بیان می کند، باشد که به دیدار پروردگارتان یقین کنید.
      و آررره اون جاهایی رو که گفتی خودم باهاشون زندگی می کنم. هر بار کوه میرم به امید دیدن این جور چیز ها میرم

  2. زهرا نیم‌رخ
    زهرا

    لذت بردم👌😊

  3. رها نیم‌رخ
    رها

    عالی بود
    ادم هوایی میشه خوندن همچین نوشته های به ادم اون شجاعت و میده که بر ترس غلبه کنی و برا یه بارم که شده امتحان کنی ممنون

    1. علی نیم‌رخ

      خواهش می‎کنم
      امیدوارم یه روز موندن در کوه رو تجربه کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *