دسته: تجربیات
-
یک قبر و شاید مساحتی به پهنای زمین
یکهو وسط بی دردی(چرا که می دانم همیشه ازشرایط من دردناک تر هم هست) گوشه ای متوقف شدم، نگاه کردم یا گوش دادم به آنچه که برایش در تکاپو بودم، اگر رسیدم چه می شود؟ و همه اش در فکر این بودم که اگر بدستش نیاورم، چه بد خواهد بود، اما لحظه ای فکر کردم…
-
چرا با دوچرخه، به محل کار خود میروم
این نوشته برای آن دسته از دوستانی نوشته شده است که محل کار و منزل آنها، فاصله ای بیش از ده کیلومتر نداشته باشد و قصد دارند از معایب و محاسن با دوچرخه به محل کار رفتن، اطلاعاتی کسب کنند. اوایل که با اتوبوس و مترو سر کار میرفتم، می بایست زمان های تاخیر وسایل(شاید…
-
چطور یک انشاء جانبخشی به اشیاء بنویسیم؟
خب قطعا همانطور که از عنوان پست مشخص است اینجا از تجربه ای خواهید خواند در مورد اینکه چطور یک انشاء جانبخشی به اشیاء بنویسیم؟ بنظرم تمامی اجسامی که در اطراف ما هستند جاندار اند. اینگونه که کافی است کمی خیال پرداز باشید. کافی است برای همه ی اجسام شخصیت قائل شوید. اما چطور؟ اینطور…
-
شب مسواک بزنیم یا صبح؟
در اینجا نوشته یک دندان پزشک یا یک نفر که در کار دندان خِبره است را نخواهید خواند. این نوشته حاصل تحقیق یک فرد عادی است که پس از پرداخت ۸۰۰ هزار تومان ناقابل برای یک دندان و سوزانده شدن تا هم فی خالدونش ، تصمیم گرفته شب که هیچ، تمامی فصول سال، مسواکی را…
-
عشق بازی
یکی با وردنه سطح صافی می سازد شاید برای یک استوانه که در آخر لیوانی خواهد شد سفالین و یا شاید هم سطح یک بشقاب. دستهایش دور وردنه را گرفته اند. از شمال به جنوب از جنوب به شمال تا سطح گِل را صاف کند. دیگری گوشه ای نشسته و گیسوی مجسمه ای را ریش…
-
پرزنت یا جنگ
در میان واژه های که این روزها زیاد به گوشم می خورند پرزنت یا ارائه حرف اول و آخر را میزند. چندی پیش میان یک جلسه پرزنت قرار گرفتم که نمی دانستم پرزنت است یا جنگ. فصل اول) انتظار قصه از آنجا شروع می شود که چندی پیش برای پرزنت کردن محصول یا همان…