Month: آذر ۱۳۹۹

  • داستان کوتاه: ریش‎ سفید

    داستان کوتاه: ریش‎ سفید

    -عمو، خیرش را ببینی، ان‌شاالله به خوشی استفاده کنی. پیرمرد لبخند زد و کارتن سنگین را روی شانه‌اش گذاشت. -عمو، این گاری‌های دم در، پولی می‌گیرند، کارتونت را تا مترو برایت می‌برند، اینقدر خودت را اذیت نکن. پیرمرد، جوری که حاجی فروشنده نبیند، دستش را روی جیبش گذاشت که یعنی هیچ در بساط نیست. برگشت […]

  • معرفی کتاب قاشق چای‎خوری

    معرفی کتاب قاشق چای‎خوری

    در معرفی کتاب قاشق چای‎خوری، آخرین اثر مکتوب از استاد هوشنگ مرادی کرمانی، مطالب زیر شرح داده خواهد شد. چرا قاشق چای‎خوری آخرین کتاب نویسنده است؟ موضوع کتاب چیست؟ مشخصات کتاب چرا باید آن را خواند؟ شاید این سوال برای شما پیش بیاید که مگر نویسندگی هم بازنشستگی دارد و مگر کلمات نویسنده تمام می‎شوند. […]

  • داستان کوتاه: رفیق‌های مادر

    داستان کوتاه: رفیق‌های مادر

    مادر مانده بود دم در و نگاه می‎کرد. زیر لب حمد خواند و به راه بچه‌ ها فوت کرد. دعا کرد که سلامت به مقصد برسند. پشت سر بچه ‎ها آب ریخت تا آرزو کند که دوباره برگردند. آخر، پشت سر کسی آب می‎ریزند که آرزوی برگشتنش را داشته باشند. مثل سربازی که به خدمت […]

  • داستان کوتاه: اشک دختر

    داستان کوتاه: اشک دختر

    خیابان درازی با درخت‌های کاج و چنار محاصره شده بود. باد سرد پاییزی، یکی یکی به آنها سرک می‌کشید. از هر یک، چیزی با خود همراه می‌کرد. برگ‌های چنار را روی جاده می‌ریخت. مخروط‌های کاج را از بالا به زمین می‌انداخت. شط علیل آسمان با ابرهای سیاهِ گره در گره‌اش، موازی جاده در حرکت بود. […]

  • داستان کوتاه اِسی بلا

    داستان کوتاه اِسی بلا

    کبوترها روی تخم بودند و خفیف بغبغو می کردند. طوقی، تازه با دوکت سفید پاپر جفت شده بود و چشمان گرد و قرمزش را از پاپر سفید برنمی داشت. اسماعیل که با سال قبل، سه بار پشت هم در کلاس چهارم تجدید شده بود دیگر مدرسه نمی رفت و خیالش جمع بود که ریغ تابستان […]