Month: آذر ۱۳۹۸

  • داستان‎های حوالی زاگرس

    داستان‎های حوالی زاگرس

    اگر خواننده داستان‎ های این بلاگ هستید از امروز به بعد می‎توانید همین داستان ها را با صدای نویسنده در قالب مجموعه‎ ی داستان‎های حوالی زاگرس نیز بشنوید. قطعا همانطور که از تِم موضوعی این بلاگ مشخص است در مجموعه داستان‎های حوالی زاگرس، چند داستان کوتاه را خواهید شنید. پادکست داستان های حوالی زاگرس، پادکستی […]

  • داستان کوتاه: مقاومت یک کیلو اهم

    داستان کوتاه: مقاومت یک کیلو اهم

    اگر با کلید واژه مقاومت یک کیلو اهم از دریچه گوگل به اینجا رسیده‌اید باید بگویم که این متن تنها یک داستان کوتاه است از مقاومت یک کیلو اهم و هیچ بنیاد علمی ندارد. یک جوری کلاس‌ها چیده شده بود که دو ساعت، دو ساعت راهروی ساختمان انستیتوی برق هی پر و خالی بشود. ما […]

  • ناداستان: گربه و کبوترها

    ناداستان: گربه و کبوترها

    گربه هر روز می‌امد یک گوشه‌ای از تراس، پشت آن خرت‌و‌پرت‌ها دراز می‌کشید که یعنی کمین بکند برای کبوترها و گنجشک‌ها. صبح‌ وقتی صبحانه را می‌زنم به بدن، خب یک کَمکی هم نان خشک اضافه می‌ماند. نه اینکه مثلا ما خیلی فردین باشیم یا برای حقوق حیوانات ارزش قائل بشویم، نه! از این حرف‌ها خیلی […]